محل تبلیغات شما
در فیه ما لافیه آمده است رقص مستانه از بی خودی برمیخیزد. وبیخودی به بی خودی نمی توان رسید . آن سماع راست است که از دل آتش گرفته خاسته است. ودر قونیه دیده ام سماعیونی که غروب به مستی سماع الهی مشغول بودند و شب به مستی جمال می پرستان.زمانی مست میکنی تا ساز بزنی.وزمانی ساز میزنی و مست میشوی. و این نه استاد می شناسد و نه شاگرد بر سماع راست هر تن چیر نیست طعمه هر مرغکی انجیر نیست از سعدی خوانده ایم ظاهرِ درویشی جامه ژنده است و موی سِترده و حقیقتِ آن دلِ زنده و

چیزی بده درویش را

خیرت فیه ما لا فیه

فیه نقد ما لاا فیه

سماع ,خودی ,راست ,مستی ,بی ,فیه ,سماع راست ,بی خودی ,به مستی ,نه شاگرد ,شاگرد بر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی خواجه نصیرالدین طوسی